دیلی جالب

۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

زین پس...


زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آب گل آلود» بگوييد: حوزه عمليات شيلات!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آتش» بگوييد: ويزاي سفر به خاكستر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آسانسور» بگوييد: تاكسي ديواري!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آفتابه» بگوييد: منشور!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آينه» بگوييد: ريشخندي از روبرو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آينه» بگوييد: من درش پيدا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «اولاد» بگوييد: تسلي دل و آزار جان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بچه گربه» بگوييد: نيمكت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بربري» بگوييد: بيسكويت تركي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بغض» بگوييد: ديباچه هق هق!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بهشت» بگوييد: آنچه نبينيد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پاك كن» بگوييد: مالش بر دانش!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پاي گربه» بگوييد: پاكت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پرايد» بگوييد: ژيان تحت ويندوز!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تسبيح» بگوييد: آلت عبادت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تلويزيون» بگوييد: ناطق نوري!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «توالت فرنگي» بگوييد: انجام!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «توالت» بگوييد: زورخانه انفرادي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تولد» بگوييد: نوبر حيات!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاپلوس» بگوييد: لبخند تا اطلاع ثانوي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاقو» بگوييد: تو دل برو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاه توالت» بگوييد: انگور!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چنگال» بگوييد: قاشق تابستاني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چنگال» بگوييد: يكي بود، يكي نبود!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «حمام» بگوييد: پاكستان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ختم روزگار» بگوييد: كسي كه بي‌علت سياه مي‌پوشد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «خنجر» بگوييد: هر چه از دوست رسد نيكوست!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «خواب» بگوييد: عيش بي‌نوايان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «خياط» بگوييد: كسي كه جامه به اندازه ندوزد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «در توالت فرنگي» بگوييد: سرانجام!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دربازكن» بگوييد: تقوا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دكتر» بگوييد: كسي كه همه را بيمار خواهد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دكمه يقه» بگوييد: دكمه عقيدتي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دكمه» بگوييد: بستني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دماغ» بگوييد: نفس‌كش!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دمپايي» بگوييد: منبر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دوست» بگوييد: كسي كه ما گمان نيك بر او داريم!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دوش حمام» بگوييد: آب چرخ‌كن!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ديسكت» بگوييد: عشق تو جيبي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «رشوه» بگوييد: كارساز بيچارگان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سرماي بسيار سرد» بگوييد: يخما
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سزارين» بگوييد: فني زاده!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سيفون» بگوييد: انبر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سيگار» بگوييد: لبو رد كن بياد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سيم خاردار» بگوييد: ديوار تابستاني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شلوار كردي» بگوييد: آدم جاكن!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شهر هرت» بگوييد: آثار باستاني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شيشه» بگوييد: اونورش پيدا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «صندلي سينما» بگوييد:تا پاشي تاشه!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «عشق» بگوييد: كار بيكاران!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «غيبت» بگوييد: مشروح اخبار!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «فرزند» بگوييد: دشمن خانگي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «قاضي» بگوييد: كسي كه همه او را نفرين كنند!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «قايق» بگوييد: كفتر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «قسم» بگوييد: شاهد دروغ!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كارمند» بگوييد: مصيبتي در كت و شلوار!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كدو تنبل» بگوييد: گلابي خانواده!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كشتي» بگوييد: تشخيص! (ته‌ش‌خيس)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كشمش» بگوييد: انگور بازنشسته!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كفش» بگوييد: نفربر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كلاهبردار» بگوييد: تولدت مبارك!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گالش» بگوييد: نفر بر پلاستيكي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوجه فرنگي» بگوييد: چراغ خطر آبگوشت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوجه فرنگي» بگوييد: چراغ قرمز آبگوشت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوشتكوب» بگوييد: لهستان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ليسانس» بگوييد: در به در!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماتيز» بگوييد: پرايد مونگول!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماشين» بگوييد: مراكش!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماكياول» بگوييد: مردي براي تمام فصول!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مجرد» بگوييد: آنكه به ريش دنيا مي‌خندد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مسلسل» بگوييد: حيدر! (هي در)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مشق» بگوييد: عمله‌گي براي استاد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مگس سمج» بگوييد: پرويز كاردان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مگس» بگوييد: پرويز!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مگس‌كش» بگوييد: پرويز صياد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «موي گربه» بگوييد: موكت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «نسيه» بگوييد: آنچه پس ندهند!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «وب گرد» بگوييد: عملي! (معتاد)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «وجدان» بگوييد: شب بخير كوچولو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ويولن» بگوييد: ميره و مياد، خوشم مياد!

زین پس...


زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آب گل آلود» بگوييد: حوزه عمليات شيلات!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آتش» بگوييد: ويزاي سفر به خاكستر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آسانسور» بگوييد: تاكسي ديواري!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آفتابه» بگوييد: منشور!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آينه» بگوييد: ريشخندي از روبرو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «آينه» بگوييد: من درش پيدا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «اولاد» بگوييد: تسلي دل و آزار جان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بچه گربه» بگوييد: نيمكت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بربري» بگوييد: بيسكويت تركي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بغض» بگوييد: ديباچه هق هق!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «بهشت» بگوييد: آنچه نبينيد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پاك كن» بگوييد: مالش بر دانش!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پاي گربه» بگوييد: پاكت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «پرايد» بگوييد: ژيان تحت ويندوز!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تسبيح» بگوييد: آلت عبادت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تلويزيون» بگوييد: ناطق نوري!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «توالت فرنگي» بگوييد: انجام!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «توالت» بگوييد: زورخانه انفرادي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «تولد» بگوييد: نوبر حيات!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاپلوس» بگوييد: لبخند تا اطلاع ثانوي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاقو» بگوييد: تو دل برو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چاه توالت» بگوييد: انگور!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چنگال» بگوييد: قاشق تابستاني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «چنگال» بگوييد: يكي بود، يكي نبود!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «حمام» بگوييد: پاكستان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ختم روزگار» بگوييد: كسي كه بي‌علت سياه مي‌پوشد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «خنجر» بگوييد: هر چه از دوست رسد نيكوست!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «خواب» بگوييد: عيش بي‌نوايان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «خياط» بگوييد: كسي كه جامه به اندازه ندوزد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «در توالت فرنگي» بگوييد: سرانجام!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دربازكن» بگوييد: تقوا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دكتر» بگوييد: كسي كه همه را بيمار خواهد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دكمه يقه» بگوييد: دكمه عقيدتي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دكمه» بگوييد: بستني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دماغ» بگوييد: نفس‌كش!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دمپايي» بگوييد: منبر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دوست» بگوييد: كسي كه ما گمان نيك بر او داريم!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «دوش حمام» بگوييد: آب چرخ‌كن!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ديسكت» بگوييد: عشق تو جيبي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «رشوه» بگوييد: كارساز بيچارگان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سرماي بسيار سرد» بگوييد: يخما
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سزارين» بگوييد: فني زاده!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سيفون» بگوييد: انبر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سيگار» بگوييد: لبو رد كن بياد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «سيم خاردار» بگوييد: ديوار تابستاني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شلوار كردي» بگوييد: آدم جاكن!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شهر هرت» بگوييد: آثار باستاني!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «شيشه» بگوييد: اونورش پيدا!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «صندلي سينما» بگوييد:تا پاشي تاشه!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «عشق» بگوييد: كار بيكاران!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «غيبت» بگوييد: مشروح اخبار!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «فرزند» بگوييد: دشمن خانگي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «قاضي» بگوييد: كسي كه همه او را نفرين كنند!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «قايق» بگوييد: كفتر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «قسم» بگوييد: شاهد دروغ!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كارمند» بگوييد: مصيبتي در كت و شلوار!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كدو تنبل» بگوييد: گلابي خانواده!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كشتي» بگوييد: تشخيص! (ته‌ش‌خيس)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كشمش» بگوييد: انگور بازنشسته!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كفش» بگوييد: نفربر!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «كلاهبردار» بگوييد: تولدت مبارك!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گالش» بگوييد: نفر بر پلاستيكي!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوجه فرنگي» بگوييد: چراغ خطر آبگوشت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوجه فرنگي» بگوييد: چراغ قرمز آبگوشت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «گوشتكوب» بگوييد: لهستان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ليسانس» بگوييد: در به در!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماتيز» بگوييد: پرايد مونگول!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماشين» بگوييد: مراكش!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ماكياول» بگوييد: مردي براي تمام فصول!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مجرد» بگوييد: آنكه به ريش دنيا مي‌خندد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مسلسل» بگوييد: حيدر! (هي در)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مشق» بگوييد: عمله‌گي براي استاد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مگس سمج» بگوييد: پرويز كاردان!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مگس» بگوييد: پرويز!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «مگس‌كش» بگوييد: پرويز صياد!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «موي گربه» بگوييد: موكت!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «نسيه» بگوييد: آنچه پس ندهند!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «وب گرد» بگوييد: عملي! (معتاد)
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «وجدان» بگوييد: شب بخير كوچولو!
زين پس به جاي واژه غريب و نامانوس «ويولن» بگوييد: ميره و مياد، خوشم مياد!

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

جك


یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن

پدری به دخترش میگه: دخترم راجع به پیشنهاد ازدواجی که بهت داده اند خوب فکرهایت رو بکن.
دختر گریه کنان میگه: ولی من می خواهم پیش مامانم باشم.
پدر: خوب، اونم با خودت ببر عزیزم

پدر: پسرم بزرگ شدی میخوای چه کاره بشی؟
پسر: سیاستمدار
پدر: مگه عقلت کمه؟
پسر: یعنی شرطش اینه!؟

مادر و بچه جلوی قفس میمونه...
بچه: مامان این میمونه شبیه عمه کبری است.
مادر: وای! عزیزم اگر به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه ها.
بچه: مامان من خیلی یواش گفتم میمونه نشنید!

بچه اولی: پدر تو هم بهت یاد داده قبل از غذا دعا بخونی؟
بچه دومی: نه، آخه مادرم خوب غذا درست می کنه!

فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
ميگه: آخه من ختم روزگارم!

محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.
دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟
محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!

معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید

زن از شوهرش پرسيد: چرا وقتي که من آواز ميخوانم، تو از پنجره بيرون را نگاه ميکني و ميخندي؟
شوهر میگه: براي اينکه مردم تصور نکنند من دارم تو را کتک مي زنم و تو داري با جيغ و داد گريه مي کني!

مشتري: اين كت چنده؟
فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان
مشتري: واي! اون يكي چنده؟
فروشنده: وای وای!!

به طرف ميگن "تور" را تعريف كن؟ ميگه: تور مجموعه سوراخهايي هستند كه با نخ به هم وصل شده‌اند!

زن: تموم بچه ها عقلشونو از من به ارث بردن
مرد: ... حق با توست، چون عقل من سر جاشه!

به يارو مي گن يه موجود نام ببر... مي گه يخ. مي گن يخ كه موجود نيست. مي گه هست، چون همه جا نوشته يخ موجود است!

سه نفر ایرانی تو دوبی کنار ساحل خليج فارس عليه آمريكا شعار ميدادن و ميگفتن:
خليج فارس ايران محل دفن ريگان.
يه ناو آمريكايي كه از اونجا رد ميشد اينا رو دستگير ميكنه. به اولی ميگن خب تو چي ميگفتي؟ يهو جوش مياره ميگه: خليج فارس ايران محل دفن ريگان! ميگيرن ميكشنش.
به دومی ميگن تو چي ميگي؟ ميترسه ميگه والا به خدا من فقط گفتم خليج فارس ايران محل ماهيگيران! آزادش ميكنن.
به سومی ميگن تو چي ميگي؟ ميگه: من گفتم خليج فارس ايران آسفالت بايد گردد!

به بیل گیتس میگن سرمایه اولیت چقدره؟
میگه: الان رو می گی! یا... الانو!!!!

یک روشنفکره از نويسنده میپرسه: شما از اصطلاح خلاء دردناك زياد استفاده ميكنيد، مگه ممكنه چيزي هم خالي باشه هم درد كنه؟
نويسنده میگه: عجيبه! مگه شما تا حالا سردرد نگرفتيد؟